بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید: مسواک سواک
- آداب ظاهری و باطنی چند ادب اسلامی
- مسواک
- حمام
- پوشش و لباس
- دوری از لباس شهرت و شهرت طلبی
- تفریح
- عزاداری و پیاده روی به سوی خانه خدا یا کربلا یا …
- مسائل بهداشتی
- اموری که روح را مریض میکند
پشت پرده آداب ظاهری
در اسلام آداب ظاهری بسیاری مثل حمام رفتن و مسواک و نوع لباس و … داریم. علاوه بر اینکه این آداب حدودی دارند، باطن و سرّی هم در پس آنها نهفته است.
ظاهر خود را چگونه کنیم(شماره۱: مسواک )
در سیره اهل پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، ادبهای ظاهری زیادی توصیه شده است.
از آداب بهداشتی شروع میکنیم.
یکی از مهمترین آداب بهداشتی که در اسلام به آن توصیه شده است، «مسواک» است.
اینکه میگویم، مسواک مسأله ای «بهداشتی» است، به دلیل خود روایات است.
در روایات بسیاری، مسواک به عنوان «طاهر کننده دهان» و «خوش بو کننده آن» و نیز «تنظیف کننده آن» ذکر شده است.
همچنین در برخی روایات مسواک به عنوان مسأله ای که سبب «کم شدن بیماری» میشود، ذکر شده است.
خصوصا مسواک زدن، قبل از نماز، اهمیت بسیار بیشتری دارد(المحاسن،ج۲،ص۵۶۱به سند صحیح) و صرفا به جهت سختی نیفتادن امت، واجب نشده است.(علل الشرائع، جلد۱،ص۲۹۳ و کافی،ج۳،ص۲۲، به سند صحیح)
در روایات معتبری، به دو سنت «مسواک» و «خلال» تأکید شده است.
در روایات متعددی فوائد دیگری نیز برای مسواک ذکر شده است که جای بررسی دارد، از جمله:
تقویت حافظه و روشنی چشم و رفع برخی از بیماریهای چشم و تقویت رشد مو و …
حتی خواصی روانی نیز برای مسواک ذکر شده است، از جمله از بین برنده وسوسه هایی که ناخود آگاه به ذهن انسان خطور میکند و معمولا شخص را آزار میدهد.
باطن آداب ظاهری
آداب ظاهری، باطنی دارد. هر ادبی ظاهری با توجه به آثار باطنی آن، میتواند رشد باطنی ایجاد کند.
افراد سطحی در ظاهر میمانند و به باطنها نمیرسند.
برای همین «مسواک» زدن هم، در روایات، توجهات باطنی ذکر شده است.
مثلا فرموده اند: «مجرای قرآن را پاکیزه کنید» پرسیدند، مجرای قرآن چیست؟ فرمودند: «یعنی دهان خود را مسواک بزنید»
آداب ظاهری مفید(شماره ۲: حمام )
معمولا همه ما به صورت مداوم، در طول هفته چندین بار، حمام میرویم.
استحمام یک ادب اسلامی است که در روایات بسیاری به آن توصیه شده است.
آداب بسیاری هم در مورد نحوه استحمام بیان شده است.
چه خوب است که از ظاهر این سنت حسنه، به باطن آن هم رسوخ کنیم.
وقتی خود را میشوییم به این فکر کنیم که همان طور که بدن ما آلوده میشود، روح ما هم آلوده میشود.
بیاندیشیم در اینکه با وجود اینکه ما خود را در کثافات و آلودگیها نمی اندازیم، بعد از چند روز، بدنمان بوی بد میگیرد.
روح ما نیز چنین است. حال هر گناهی مانند این است که به خود کثافات و آلودگیها را بمالیم.
موقع شستشو از خدا بخواهیم که همان طور که آب آلودگیهای ظاهری ما را میشوید، آب توبه نیز، آلودگیهای باطنی ما را بشوید.
آب داغ حمام و اینکه نمیتوانیم لحظه ای، گرمای ۶۰-۷۰ درجه ای را تحمل کنیم، ما را به یاد آثار بد اعمالی بیاندازد که تمام وجود ما را میسوزاند.
آری. عبرتها بسیارند و عبرت گیرنده ها کم.
در پس پرده این همین روزهای عادی، اسراریست که جز اندیشمندان درک نمیکنند. و اکثریت نمیاندیشند.
(آداب ظاهری شماره ۳: لباس )
همه ما روزانه لباسهایی را به تن میکنیم و لباسهایی را از تن در میآوریم.
قرآن کریم میفرماید: ای فرزندان آدم!
بر شما لباسی فرو فرستادیم که زشتیهای شما را میپوشاند و به منزله پر برای پرنده است و لباس تقوا آن لباس بهتر است.
(ترجمه آیه۲۶ سوره اعراف با کمی توضیح)
هر بار که لباس بر تن میکنم، با خود بگوییم:
خدایا!
من با این لباس زشتیهای خود را میپوشانم.
خدایا! آنها بر تو پوشیده نیست.
خدایا! لباس تقوی آن لباس بهتر است، زیرا زشتی باقی نمیگذارد.
خدایا اگر آن لباس را بر تن کنم، محبوب تو و اولیای تو میشوم.
(آداب ظاهری شماره ۴: لباس شهرت )
یکی از آداب لباس، دوری از لباسِ شهرت است.
لباسِ شهرت یعنی لباسی که سبب انگشت نما شدن، باشد.
یکی از فرقهای انسانهای با فضیلت و انسانهایی که هنوز در قید و بند خودیتها هستند، همین است.
برای تقریب به ذهن مثالی میزنم، هر چند که این مثال هیچ خصوصیتی ندارد.
روحیه انسانهای در بندِ خود معمولا چنین است که اگر بخواهند یک عکس بگیرند، جمع را خارج میکنند تا تنها باشند.
تا خودِ خودشان باشند.
عکسِ تکی!
انسانهایی که واقعیت خود را دریابند، دیگر به خود دلبسته نیستند و بالعکس، روحیه شان گرفتن عکسِ فردی نیست بلکه اگر در جمع هم باشد، چه بسا جایی بایستد که کمتر در چشم باشد.
صحبت از سلفی گرفتن و نگرفتن نیست. صحبت از عکس تکی داشتن و نداشتن نیست.
صحبت از روحیه ایست که برای تبیین آن، از این مثال استفاده کردم.
چه بسا خود شناسی که به اغراضی عکس تکی بگیرد و چه بسا خود پسندی که عکس دسته جمعی بگیرد و در گوشه های عکس گم شود.
صحبت از روحیه است.
صحبت از حالتی درونی است که فقط خود ما، از آن آگاهیم و نمیتوانیم با دیدن عکس تکی از این و آن در مورد دیگران قضاوت کنیم.
صحبت از درون ماست که خود ما از آن آگاهیم. ه
ر کسی بر خودش آگاه است.
خودش میداند که آیا خودپسند است یا اینکه خود را سراپا تقصیر میشناسد.
شهرت طلبی
به صورت کلی «شهرت طلبی» از روحیههای بسیار خطرناک برای شخص دیندار است که در لباس شهرت، خودش را نشان میدهد.
کافی، جلد۱، ص۴۴۵: به سند صحیح اعلائی از امام صادق علیه السلام:
«همانا خداوند تبارک و تعالی، از شهرت لباس بدش میآید.»
هر ادب ظاهری، باطنی دارد. روحیه شهرت طلبی، همان روحیه ایست که ما در کثرت فالوور و اعضای کانال و لایک و … دنبال میکنیم. آیا ما همه اینها را برای رضای «خدا» میخواهیم یا برای رضای «خود».
شاید «مداح» یا «طلبه» یا «فوتبالیست» باشیم.
باید دید که در هر یک از این لباسها، خدا میفروشیم یا «خود». چه محصولی عرضه میکنیم؟
روز به روز به دنبال بیشتر کردن طرفداران خود هستیم یا خدا؟
(آداب ظاهری شماره ۵: تفریح )
از ۱۲ سال ابتدایی و راهنمای و دبیرستان خود، چه به خاطر دارید؟
چه مقدار از آنچه خواندید به درد شما خورد؟
بسیاری مطالب ضروری هست که از اولیات زندگی ماست و باید در مدرسه به ما، آموخته شود ولی افسوس که هیچ یک از آنها جایگاهی ندارد. برخی از آنها عبارتند از:
تفکر، تمرکز، مدیریت، ارتباط گیری، روشهای کسب دانش، برنامه ریزی، روش تحصیل، روشهای مقابله با انواع مشکل و بسیاری مطالب دیگر.
یکی از مهمترین چیزهایی که باید در مدرسه بیاموزیم، روش درست تفریح کردن است.
تفریح از ضروریات زندگیست. تفریح یعنی داشتن برنامه ای برای بهره برداری با کیفیت بیشتر از ایام انجام وظیفه.
یعنی اگر شما وظیفه دارید که درس بخوانید، برای بهبود کارایی درسی خود، نوعی تفریح ایجاد کنید که اگرچه در ظاهر وقتی از شما میگیرد ولی در مجموع به دلیل افزایش کارایی شما، باعث موفقیت بیشتر شما در انجام وظیفه میشود.
ما معمولا یاد نداریم، درست تفریح کنیم و به دنبال آن یاد نداریم که چه طور، درست کار کنیم.
فیلم و سریال
فیلم و سریال تفریحهایی مضر هستند.
حداقل ضررهای آنها:
بی تحرکی و به دنبال آن چاقی، مشغولیت ذهنی و کم شدن قدرت تمرکز و به دنبال آن حافظه و تفکر، انتقال محتواهای نامناسب و کم فایده به ذهن و بسیاری مسائل دیگر است.
قبلا مضرات تفریح با شبکه های اجتماعی را مطرح کردیم.
حتی بسیاری از ورزشها مضر هستند.
معمول کسانی که والیبال بازی میکنند، معمولا دستهایشان مصدوم است.
معمول افرادی که برخی از ورزشهای رزمی را انجام میدهند، معمولا گرفتار در رفتگی یا آسیبهای بدنی دیگر میشوند.
حتی هر ورزشی به عنوان یک تفریح صحیح نیست.
تفریح نیز امری تخصصی است که باید به دنبال کسب مهارت آن باشیم.
تحف العقول، ص ۴۱۰، از امام کاظم علیه السلام نقل شده است:
برای خودتان بهره ای از دنیا قرار دهید. به خواسته های خود آن چه را که از حلال میخواهید و به مروت و انسانیت آسیب نمیزند و آن چه در آن زیاده روی نیست بدهید و از این کار برای امور دین بهره بگیرید،
زیرا روایت شده است که از ما نیست کسی که دنیایش را برای دینش ترک کند و نیز کسی که دینش را برای دنیایش ترک کند.
این کلام هر چند، از نظر ضوابط حدیثی، مرسل است ولی از نظر محتوا به قدری عمیق است که باید آن را با آب طلا نوشت.
انسان برود در کوه و به جای اکسیژن، دود مصرف کند!
به جای شنیدن صدای طبیعت، موسیقی گوش کند!
تفریح سالم، الزاما هزینه ندارد.
(ادب ظاهری شماره ۶: پیاده روی در مسیر دوست )
پیاده روی در مسیر دوست
جالب اینکه در برخی روایات داریم که در مسیر پیاده روی حج، اهل بیت علیهم السلام با کاروان خود، چارپایان را میبردند ولی سوار آن نمیشدند.
مثلا با خود شترانی همراه میکردند ولی بر آنها سوار نمیشدند.
در تحلیل این روایات نکات بسیاری گفته شده.
برخی گفته اند، به جهت وقائع ضروری با خود میبردند. برخی گفته اند به جهت مسیر برگشت میبردند.
برخی گفته اند برای حمل راحت بار. و نکات دیگر.
اما شاید نکته ای دیگر در کار باشد.
نکتهای فنی
اگر شتری در کنار انسان نباشد، تنها در ابتدای مسیر و قبل از تحمل سختیها بر سر دوراهی قرار داریم.
در راه که سختی ها را تحمل میکنیم، به دلیل نداشتن چارپا، دوراهی در کار نیست.
تنها پشیمانیم از اینکه چرا در ابتدای راه شتران را نیاوردیم!
ولی اگر شترها کنار ما باشد، لحظه به لحظه در دوراهی، پیاده روی یا سواره رفتن، (همان دو راهی خواهشهای نفسانی و در مسیر امام بودن)، راه پیاده روی را انتخاب میکنیم و از این جهت دائما در طول مسیر در حال رشد هستیم.
لذا در روایات متعددی، پیاده روی در حج، برای صرفه جویی در هزینه و دیگر اغراض کم فضیلت انگاشته شده است و حتی سواری رفتن، بهتر دانسته شده است.
همچنین در روایتی دیگر، پیاده روی در مسیر حج که مانع از دعاء و عبادت باشد، نهی شده است.(علل الشرائع،جص،ص۴۴۶و۴۴۷)
لذا چه خوب فرمود: عمل کننده بر غیر بصیرت مثل کسی است که در غیر راه درست در حال حرکت است. هر چه سریعتر حرکت کند، از مقصد دور تر میشود.(کافی،ج۱،ص۴۳)
وقتی انسان نداند، در پیاده روی دنبال چه باید باشد، از مقصد آن به آن دورتر میشود. زیرا در غیر راه اصلی در حال حرکت است. نماز و روزه و همه عبادات اینگونه هستند. کار و درس و کلاس و معاشرت و … هم همین طور هستند.
عزاداری
خود عزاداری هم همین است.
چه بسیار افرادی که عزاداری میکنند ولی نمیدانند در آن به دنبال چه هستند.
اشکی میریزند و شامی میخورند و قبل و بعد از عزاداری همان هستند که بودند.
خداوند متعال به همه ما توفیق، فهم دین و حقیقت باطن اعمال ظاهری را، عنایت بفرماید تا بفهمیم که در پس ظاهرها به دنبال چه باطنهایی باید باشیم.
البته نباید فراموش کنیم که باطنها در پس ظاهرها دستیافتنی است.
گویا همیشه عادت کرده ایم در ظاهرها، توقف کنیم و جلو نرویم.
در همین اربعین، این همه موکب زده ایم تا غذای مطابق میل ایرانی جماعت، بدهیم. حتی عراقیها به فکر ما افتاده اند که چای ایرانی بدهند!
اما از نظر فرهنگی که اصل است، برای این جمعیت، با این همه شور و شوق و این همه آمادگی قلبی و این همه نیاز، هیچ برنامه ای نداریم!
چند تا طلبه، جمع شدیم رفتیم برای گپ و گفتگو با مردم بین راه. اگر سؤالی دارند، اگر نیازی هست، اگر مشاوره میخواهند کمکشان کنیم. با آنها دوست شویم و از این طریق به آنها کمک کنیم.
بسیاری از رفقای طلبه را در بین راه میدیدم که با هم چند نفر چند نفر راه میرفتند! چرا از هم جدا نمیشوید به مردم برسید؟
این همه نماز جماعت، چرا بعد از آنها دو دقیقه حرف نمیزدید؟
آفت ظاهر گرایی
چه قدر بچه هیئتی دیدیم که پوستر و پرچم و سربند و … توزیع میکردند. اینها خوب ولی چند تا هیئتی دیدیم که به فکر توزیع فکر، کشاندن حب امام حسین به درون زندگی زائر بعد از زیارت باشند؟
آری! تمام فکر و ذکر ما اینکه غذای زائر را چه کار کنیم!؟ شربت زعفران بدهیم و چای لیمو! دمنوش آویشن!
امام صادق در تفسیر آیه مبارکه: کسی که یک نفر را زنده کند گویا همه مردم را زنده کرده فرمودند که هدایت فرد از گمراهی به هدایت، مصداق این آیه است.(کافی ج۲،ص۲۱۰)
در برخی روایات فرمودند تأویل اعظم آیه این است.
یک نفر را در شأنی از شؤون زندگی اش هدایت کنیم، گویا همه مردم را زنده کرده ایم.
مفصل این ادب ظاهری را در نوشته «اسراری در مورد پیاده روی اربعین» مطالعه کنید.
(آداب ظاهری شماره ۷: مسائل بهداشتی )
مسائل بهداشتی
همان طور که میدانید در اسلام مطالب زیادی وجود دارد که جنبه بهداشتی دارند و در خود روایات نیز به همین جنبه اش توجه شده است. کم و بیش همه شما «النظافة من الایمان» و … را شنیده اید.
(هر چند سند این روایت بسیار بسیار ضعیف است ولی اصل مطلب آن با مجموعه روایات سازگاری دارد.)
غسل و وضوء و تطهیر نجاسات و پوشیدن لباس تمیز و مسواک و شستشوی دستها قبل و بعد از غذا و جارو کردن منزل و دور کردن زباله ها از محل زندگی و … دستوراتی هستند که در روایات به جنبه بهداشتی آن نیز توجه شده است و یکی از فوائد آنها، نظافت و پاکیزگی عنوان شده است.
اما پشت پرده این دستورات ظاهری که خوب است در هنگام رعایت این دستورات به آنها بیاندیشیم چیست؟
روح ما نیز آلوده میشود.
اموری که روح را مریض میکند…
همچنین اموری هستند که روح را مریض میکنند و نیز اموری هستند که منجر به مرگ روح میشوند.
اگر چنین است که این بدن، چند سالی، مَرکَب این روح است و این روح ماست که اصل است و میماند و این مرکب را روزی رها خواهد کرد، لا اقل باید همان قدر که به فکر شناخت عوامل آسیب زننده به جسم هستیم، به فکر روح خود هم باشیم.
چه خوب است وقتی خود را از آلودگیها پاک میکنیم، با خود بگوییم:
خدایا! من با این آب، جسم را میشویم.
تو نیز روح مرا از شک و همه آفات و آلودگیهای روح پاک بگردان.(نقل به مضمون فرازی از دعای هنگام غسل جمعه، کافی،ج۳،ص۴۳)
زمانی که خانه را جارو میکنیم، بگوییم:
خدایا! من خانه بدنم را جارو میکنم.
خدایا! به من توفیق بده هر از وقتی، خانه دل را نیز با آب توبه، بشویم و آن را پاکیزه بگردانم.
غفلتها و سستی ها را از گوشه کنار آن بروبم تا دلم آماده پذیرایی از یاد تو و مهمانی محبت اولیای الهی باشد.
آری!
هم من وضوء میگیرم و هم امام زین العابدین.
ولی وضوی او وضوییست که رنگ از رخسارش میبرد و خوف از خدا رویش را دگرگون میسازد و وضوی من، آب بازی بیش نیست.
توجه به باطنها و عبور از ظاهرها، ما را عادت میدهد که با اطرافمان سطحی برخورد نکنیم.
از بزرگترین عوامل انحراف، ظاهرگرایی است.
آنجا که قرآن ناطق را به خاطر قرآن صامت کنار میزنند.
نتیجه گیری
پیام کلی نوشتار این است که در اسلام آداب ظاهری زیادی داریم که به برخی از آنها اشاره کردیم و هر ادب ظاهری، اسرار و بطونی دارد که باید به آنها هم توجه شود.
دیدیم مسواک و حمام و تفریح و لباس پوشیدن و پیاده روی و … به این سادگی، دارای چه باطنهایی هستند که توجه به آنها به زندگی انسان رنگ و بوی دیگری میدهد.
همین طور هستند بقیه آداب ظاهری.
همین نماز دنیای اسرار است. اگر میخواهید با نماز عمیقتر آشنا شوید، نوشته «عبادتی ناشناخته به نام نماز» را از دست ندهید.
سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین