بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید
چرا خدا عذاب میکند ؟ چرا خدا جهنم را آفرید ؟ خدا ترسناک است!
ترمز دوم: خدای ارحم الراحمین عذاب ندارد
آنچه در این صفحه می خوانید:
- تبیین سؤال: چرا خدا جهنم را آفرید چرا خدا عذاب میکند
- پاسخ
- (حتما بخوانید) دین داری کاریکاتوری در این مبحث چکونه اعمال شده؟
- عذاب، اثر عمل ماست نه قرارداد! (حقیقت توبه)
- علت جاودانگی برخی از افراد در عذاب
تبیین سؤال:
عمده مطلبی که دین به آن تأکید میکند، معاد است.
دنیایی پس از این دنیا که نتیجه اعمال این دنیایمان را در آن به صورت ثواب و عقاب خواهیم دید.
اگر در این دنیا خوب بودیم در آن دنیا به ما، حور و پری و قصر و … میدهند و اگر انسان بدی باشیم در آن دنیا با آتش جهنم از ما استقبال خواهند کرد.
برخی میگویند: خدا مهربانتر از این است که ما را عذاب کند.
شما تصور کنید که یک مادر حاضر است دست بچهاش بسوزد؟
چه طور خدایی که ارحم الراحمین است، ما را در آتش جهنم بسوزاند.
میگویند: این خدایی که دین اسلام تصویر میکند، یک نوع داعش است!
پاسخ اینکه:
من از شما خواننده عزیز سؤال میپرسم.
این خدای ارحم الراحمین، فقط در آخرت ارحم الراحمین است و یا اینکه در دنیا هم ارحم الراحمین است؟
طبیعی است که شما میگویید خدا در همه جا ارحم الراحمین است.
حال به شما میگویم که اگر شما خودتان را از بالای برج میلاد پرتاب کنید، چه اتفاقی میافتد؟
طبیعی است که شما جواب خواهید داد که: خواهیم مُرد!
خدای ارحم الراحمین کجا رفت؟
آیا یک مادر اگر بتواند مانع از افتادن بچهاش از پشت بام شود، آیا دریغ میکند؟
چرا خدای ارحم الراحمین اجازه داد که چنین اتفاقی بیفتد؟
شاید بگویید: خدا به شما چشم داد!
عقل هم داد!
این دلسوزی زیاد خدا برای شماست ولی خود شما به این نعمتهای خدا توجه نکردهای و عقل خود را کنار گذاشتهای و خودت با دست خودت زندگیت را به باد دادهای!
تقصیر خدا چیست؟
خدا همه مهربانیها را در حق شما کرد!
من هم میگویم: احسنت!
دنبال همین میگشتم.
هر جوابی شما برای توجیه این اتفاقات ناگوار در دنیا دادی، برای آخرت میگوییم.
آخرت هم جواب واقعیاش دقیقا همین است.
خدا به من عقل داد تا بفهمم دینی هست!
پیغمبری فرستاد که از خودم به خودم دلسوزتر و مهربانتر بود و حریص بر هدایت من!
این کتاب را هم به دست شما رساند!
از در و دیوار هم نشانههای مختلفی بر حضورش در زندگی شما نمایان کرد.
این پیغمبر گفت یکی از قوانین دنیا، قانون جاذبه است و نتیجهاش پا شکستگی شما در اثر پرتشدن از پشت بام است و یکی دیگر از قوانین خدا این است که فلان گناه، موجب آتش گرفتن روح شماست!
ولی وقتی من به این همه دلسوزی خدا توجه نمیکنم و میروم خودم را با آن گناه آتش میزنم، تقصیر خدا چیست؟
همان طور که پرتشدن از پشت بام تقصیر خودم بود و با ارحم الراحمینی خدا در تعارض نبود، این مسأله نیز همین طور است.
دین داری کاریکاتوری در اینجا!
عذاب، اثر عمل ماست نه قرارداد!(حقیقت توبه)
یکی از مصادیق بحث دینداری کاریکاتوری همین است.
بسیاری از مردم فکر میکنند که خدا شبیه یک قاضی در روز قیامت با انسان برخورد میکند.
میگوید: فلان گناه را کردی؟! پس ای ملائکه من! بروید بسوزانیدش! نه!
هرگز دین واقعی این نیست.
ببینید بیان قرآن در مورد خوردن مال یتیم به عنوان یک گناه بزرگ چیست:
*( إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيرا )*
یعنی: همانا کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم میخورند همانا فقط آتشی در شکمهایشان میخورند و به زودی به جهنم خواهند رفت.
کسی که مال یتیم میخورد، آتش میخورد. ولی نمیبیند که چه میکند.
خدا به او نمیگوید که آتشت میزنم.
نه! خودش در شکم خود آتش داخل میکند.
برای تقریب به ذهن مثالی میزنم: بسیار دیده شده که اگر ورزشکارها هنگامی که بدنشان گرم است دچار زخمی شوند، آن را چندان حس نمیکنند.
وقتی بدنشان سرد میشود، تازه درد بالا میگیرد و متوجه زخم میشوند.
ما هم در این دنیا، بدنمان گرم این دنیا و لذتهای آن است.
وقتی گناهی میکنیم، چندان متوجه آسیب شدیدی که به ما میزند، نمیشویم.
اما وقتی به خانه یک متری جدیدمان در زیر زمین میرویم(و به عبارتی دیگر: میمیریم) بدنمان سرد میشود و تازه در مییابیم که چه با خود کردهایم و چه جراحات عظیمی برداشتهایم.
از آیات و روایات بسیاری برداشت میشود که عذاب الهی آثار واقعی اعمال ماست و نه اینکه خداوند متعال به خاطر تلافی(!) با ما چنین کند.
لذا در ادبیات دینی، بسیاری از عذابهای الهی در حکم وسیلهای برای پاک شدن روح، مطرح شدهاند.
آری!
ناخالصیهایی که شخص در دنیا به روح خود وارد کرده است در کوره جهنم از روح این فرد جدا میشود.
ثواب و عقاب هم در واقع آثار تکوینی اعمال ما هستند نه تلافی خدا .
اینکه شخصی ذکر میگفت و رسول اکرم به او فرمودند که به ازای هر ذکری در بهشت برای شما درختی است مشروط به اینکه با آتش گناهان آن را نسوزانید، همین معناست.
اینکه نماز چشمه پاکی است که شخص آتشهای طول روزش را با آن خاموش میکند و چرک روحش را با آن پاک، نشان دهنده همین حقیقت است.
توبه آب پاکی است که آلودگیهای روح را میزداید.
علت جاودانگی برخی از افراد در عذاب
خلود در آتش(جاودانگی در آتش) هم که برای برخی رخ میدهد، همین طور است.
در برخی از روایات میفرماید که علت اینکه این عده خاص، جاودان در آتش میمانند این است که اینها در دنیا قصد داشتند که اگر تا ابد در دنیا بمانند به دین حق رو نیاورند.
طبیعی است که چنین نیتی اثرش دائمی خواهد بود. اینها به گونهای خود را آلوده کردهاند که آتش جزوی از ذاتشان شده است و برای آنها پاک کنندگی ندارد.
آری! خدا جلاد نیست این ما هستیم که خود را میسوزانیم.
خداوند چیزی کم نگذاشت و از رحمت خود هر چه میشد به ما عنایت کرد ولی این ما بودیم که به خود رحم نکردیم و به عقل و انبیاء و اولیاء و همه نعمتها و تذکرات الهی پشت کردیم.
توصیه میکنم برای اینکه شناخت عمیقتری نسبت به خدا داشته باشید، صفحه «به جای اثبات خدا او را بچشیم» را از دست ندهید.
فکر نمیکنم در جایی به جز این صفحه بتوانید به این اختصار و این عمق، این چنین خدا شناسی خود را تقویت کنید.
سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین
واقعا عالی بود تونستم به دیگران نشر بدم اونها هم قانع شدن
حال من از شما سوال دارم مگر نمیگویید خدا عادل است
عدل خدا را به من در این سوال جواب دهید
بچه ای در اتیوپی متولد میشود و دیگر در یک خانواده مرفع در ناف امریکا
شما عدالت خدارو در کجای این سطح میبینید
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
برادر عزیزم
به نظرم جواب فرمایشات شما را در این دو آدرس داده ام
اگر با حوصله و دقیق مطالعه کنید و صوتها را گوش بدهید و کلیپها را نگاه کنید، جواب پرسشتان را از ابعاد مختلف خواهید گرفت:
https://www.dinshenasi.com/206/%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B1/
https://www.dinshenasi.com/702/%d8%a7%d8%b1%d8%ad%d9%85-%d8%a7%d9%84%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%81%d9%84%d8%b3%d9%81%d9%87-%d9%85%d8%b5%db%8c%d8%a8%d8%aa-%d8%a8%d9%84%d8%a7/
با سلام
پاسخ به هیچ عنوان برای من قانع کننده نبود. مادر هر کاری از توانش بر بیاید برای آن که بچه اش از برج میلاد خودکشی نکند انجام می دهد، ولی آیا این خدایی که از مادر مهربان تر است چنین کاری می کند؟ خدا به انسان عقل و چشم داده ولی این خدایی که قادر مطلق است نمی توانست اراده کند و جلوی خودکشی بنده اش را بگیرد؟ از طرفی طبق قوانین خدا گناه باعث می شود روح انسان در آتش بسوزد، آیا همین خدای ارحم راحمین که توانایی هر کاری دارد نمی توانست کاری کند که روح انسان در آتش نسوزد؟
این را با این مقایسه کنید که اگر مادر قادر مطلق بود به هیچ عنوان حاضر به مصیبت و سختی کشیدن فرزندش نبود ولی خدا انسان را در سختی آفریده پس چطور از مادر مهربان تر هست؟ حال شاید شما بگویید که گاهی مادر نیز بچه اش را تأدیب می کند یا حاضر است که مثلا بچش اش واکسن بزند تا به بیماری مبتلا نشود، ولی اگر مادر قدرت مطلق داشت کاری می کرد که کودکش عمل زشتی انجام ندهد که نیاز به تأدیب او باشد و کاری می کرد که کودک نه واکسن بزند نه به بیماری مبتلا شود، گویی در تحلیل هایتان قدرت مطلق خدا را فراموش کرده اید و نوشته اید فلان چیز نتیجه ی عمل بنده است، در حالی که اگر خدا بخواهد می تواند قوانین را هم عوض کند.
از سویی دیگر خداوند از همه چیز با خبر است پس چرا انسانی که کافر است و کافر می میرد را آفرید تا در نهایت این آدم در جهنم جاویدان شود؟ این هم گویی با ارحم راحمین بودن خداوند در تناقض است!
با تشکر لطفاً پاسخ بنده ی حقیر را بدهید
سلام علیکم
پاسخ فرمایشات شما در نوشتار «دفترچه راهنمای سفینه ملکوتی انسان» که در همین سایت موجود است، داده شده است. اگر حوصله کنید و با دقت بخوانید فکر میکنم جوابتان را بگیرید.
بگذارید راحتتر حرف بزنم.
میدونید چیه؟! گاهی برخی از چیزها در یک شبکه ای از مسائل حل میشه و نقطه ای حل کردنش، مشکله.
الآن میشه جوابی داد که نقطه ای مسأله حل بشه(و مثلا حرف منطقی ای نشه جواب داد) ولی قانع نمیشید. میدونید چرا؟ چون قانع شدن نیازمند این است که با شبکه ای از مسائل که همگی با این حرف زاویه دارند، مواجه بشیم و دانه دانه را اصلاح کنیم.
کتاب دفترچه راهنما سفینه ملکوتی از این جنس است. شبکه مسائل این بحث را حل میکند. خیلی اوقات در دل اون بحثها اصلا مسأله خودش حل میشه.
وقتی نگاه به انسان عوض بشه. وقتی نگاه به اختیار عوض بشه. وقتی نگاه به عذاب عوض بشه. وقتی نگاه به خدا عوض بشه. وقتی نگاه به رحمت خدا عوض بشه. وقتی نگاه به حکمت خدا در کنار رحمت خدا مورد توجه قرار بگیره. وقتی نگاه به نظام احسن آفرینش تنظیم بشه. این مجموعه کنار هم مسائل را حل میکند.
من الآن میتونم بیام جملات شما را تحلیل منطقی کنم و نشان بدهم که چرا از نظر تحلیل منطقی اشکال داره. همین کار را در نوشتار منطق کاربردی مغالطات در همین سایت انجام دادم. اتفاقا بحث شرور و عذاب هم در آنجا با زاویه تحلیل منطقی مفصل بحث شده.
ولی این بیانات آدمها را ساکت میکند ولی قانع نمیکند. دل آدم آرام نمیگیرد. وقتی آدم سختی بندگی اذیتش میکنه و از طرفی ترس از آخرت و مرگ و … به همش میریزه، دنبال راه فرار میگرده. راه فراری نداره، با خدا چپ میفته. ای خدا! تو دیگه چه خدایی هستی! یا نیستی یا اگر هستی بد خدایی هستی.
اما وقتی نوع نگاه انسان به هستی تنظیم بشه، اون وقت خیلی قشنگ آدم میتونه این جور موقعها بگه : سبحان الله. تو پاک و منزهی. من نمیفهمیدم. من کوچک بودم. من ناخودآگاه بودم. من حواسم نبود. الآن میتونم مثل حضرت زینت به اندازه خودم بگه: ما رأیت الا جمیلا. جز زیبایی ندیدم.
ولی اینها ظرفیت میخواد. حرکت میخواد. بزرگ شدن میخواد. سوار شدن بر مشکلات میخواد. فهم مبتنی بر حرکت و عمل میخواد.
ای برادرم… خدا بهت عمل به فهمهات را بده. داستانش مفصله. فعلا دفترچه راهنما را بخون، تا بعدش یک متن تقریبا ۹۰ صفحه ای بهتون بدم تا کلا از این دغدغه ها آزاد شید…